غدیر خم اثر شاعر توانا جعفر صادقی مراغه
يا حق يا علي
غدير
شيعيان را رشته دل پاي بست حيدر است پيش حق بالاتر از هر دست دست حيدر است
التفاتي گر كند شاهنشه كون و مكان
سائلان را حاجتي بر دل نماند بي گمان
ما دم از ساقي كوثر ميزنيم و اين مكان محفل ديوانگان مي پرست حيدر است
قهرمان خندق و خيبر ، ولي كردگار
عمر و مرحب ها زمين زد در كمال اقتدار
لا ففتا الا علي لا سيف الا ذولفقار جان شجعان در هراس از ضرب شست حيدر است
مرتضي اموزگاردرس صبر مجتبي است
شاه عاشورائيان پرورده شير خداست
عالمي ديوانه ي سقاي دشت كربلاست تا ابد اما خود عباس مست حيدر است
در غدير خم نبي فرماني از داور گرفت
با مسلمانان حديث عشق را از سر گرفت
پيش چشمان همه دست علي را بر گرفت گفت اين دستي كه ميبينيد دست حيدراست
هر كه را مولا منم زين پس علي مولاي اوست
افتاب اسمان معرفت سيماي اوست
پرچم نصر من اله در يد بيضاي اوست نيست از ما هر كه خواهان شكست حيدر است
رحمتش را حي حق بر حالتان شامل نمود
حجتش را بر لواي نصرتش حامل نمود
دينتان را با ولاي مرتضي كامل نمود هستي اسلام اي مردم ز هست حيدر است
غصب شد حق علي لعنت بر ان اشرار پست
امر حق بودش كه مولا سالها ساكت نشست
قاتل صديقه را والله گردن مي شكست صبر بر اين غم ولي عهد الست حيدراست